تاب

کوهنورد نیستم اما هستند لحظه‌هایی که فکر میکنم یا باید سقوط کرد یا ادامه داد. 
این تصویرسازی اولین بار با خواندن روایتی در مجله‌ی نشنال جئوگرافیک از یک کمپ صخره‌نوردها و کوهنوردها بود که برایم شکل گرفت. همه‌ی آن آدمها از روی علاقه‌ی شخصی وقتشان را آنجا می‌گذراندند. جزئیاتش طبق معمول از یادم رفته و تا به حال چند بار دنبال مقاله‌اش گشتم و پیدا نکردم. اما فکر میکنم توی صعودشان یا یافتن راهشان ابزاری کم بود یا ناشناخته‌هایی وجود داشت که این کار را مهیج‌تر و از طرفی ترسناک‌تر میکرد. این حرف یکی از آنها بود، یا باید بالا بروی و یا اگر مقاومت نکنی همانجا زندگی تمام شده. 
سقوط یا صعود، مرگ یا زندگی، برزخ، تعلیق، جایی در میانه، دنبال واژه میگشتم برای این نقاشی تا بالاخره پیدایش کردم: تاب. شاید پیدا کردنش توی تصویر سخت باشد، اما بهرحال سادگی‌اش را دوست دارم.


کوه و صخره را با الهام از مسیر اطراف دریاچه‌ی لیک لوئیز کشیده‌ام. یک صخره صاف و بلند و لایه‌لایه‌ی رنگی‌رنگی که عده‌ای داشتند آنجا تمرین صخره‌نوردی میکردند. 
وقتی دست به خَلق می‎برید، چند اتفاق حال‌خوب‌کن می‌افتد، حتی اگر در حال نقاشی غمها و ترسهایتان باشید :) اول زمانی که صرف میکنید که چیزی از درون خودتان را به بیرون بازتاب دهید (مثلا من ساعتها فکرم درگیر میشود که شکل تاب چطوری است) آخرش حس خوبی دارید، چرایش را باید امتحان کرد و دید. بعد احتمال زیادی هست که چیزهای جدیدی درباره‌ی خودتان ضمن این فرآیند آفرینش هنری :) یا بیان احساس یاد بگیرید. مثلا من دوباره یادم آمد که چقدر کوه و سنگ را از هرجزء دیگری در طبیعت بیشتر دوست دارم. درصورتیکه در حالت عادی هم درخت، هم ابر و هم آسمان و هرچیز دیگری حکم تنفس را دارد، و خودم نمیتوانم بین اینها یکی را انتخاب کنم. اما سنگ چیزی است که وقتی به هم می‌رسیم هیچ چیز دیگر نیاز نیست، در هم حل میشویم! مثلا من اصلا در رنگ‌آمیزی خوب نیستم، و قبل از طرح اصلی کلمه هیچ وقتی صرف نمیکنم که چطور باید رنگش کرد. اما رنگ کردن این کوه خیلی بداهه و در کمتر از چند ثانیه خودش شروع شد و شکل گرفت و من واقعا با چیزی جدید مواجه شدم که از قبل در ذهنم هم نمی‌گنجید. و سوم اینکه بیان ایده به شکل ساده‌‌ی آن را تمرین می‌کنید. من چند طرح داشتم که از این خیلی پیچیده‌تر بود و اصلا بر دلم ننشست. حالا احساس میکنم سادگی تصویر معنا، تاثیرپذیری، و انگیزه‌ام برای تاب آوردن را بیشتر می‌کند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

معرفی می‌کنم: بلبل

دو راه از هم جدا

هستی